سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این شعر با اشتباهات فاحش وزنی درکتاب ذکرشده به چاپ رسیده که بنارانه درحد توان ، اصلاحات لازم را انجام داده است.

الحمد خدا را که خصومت ز میان رفت

ازصلح ِ خوانین،  غم  ِ پیر و جوان رفت

جزنادم  ِ بیچاره و افسرده  و محزون

درملکِ برازجان عقبِ خر به فغان رفت

درجیمه ، جرافی و بنار و صفی آباد

گفتند خرت آمد و یک چشم زنان رفت

آن گزبلندی است که منزلگه سادات

در باغحصار آمد و آنجا طیران  رفت

اندر قراول خانه و رهدار و خره گه

دربرگهی و بـنــّه ، چو ن تیر  ِ کمان رفت

در لرده و فاریاب و ننیزک که برفتم

ازبس که جراحات به پایم سیلان رفت

رفتم  به  کلل  مرد ِ سپهدار بدیدم

کردیم ملاقات و کلامی به میان رفت

صد داد ز آخان و هم  آقای غضنفر

زامضای دو سرخان، خرم زارکنان رفت

در مدرسه ی خان، برفتم به تفحــّص

«مزدک»1 چو یکی.... زن مسئله دان رفت

دزد ِ خر ِ من حاجی وثوق است بگیرید

درخانه ی او مزدک من بی کتـمان رفت

قاید علی ای ضیغم  ِ آجام  ِ بویری

آوازه ی مردی ِ تو تا کاهکشان رفت2

_________

1- مزدک نام الاغ نادم

2- گزیده ی اشعارنادم به کوشش محمد باقر نگهبان/ انتشارات کوشامهر – چاپ اول 1382 / صفحه های 89 و 90





تاریخ : چهارشنبه 90/10/28 | 11:5 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()
.: Web Themes By Akj :.